؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟Can U help me can
¤ نویسنده: آدلا
نازنین اگر من از سفر عشق بر نگشتم به صاحب نظران مراسم بسپار ،
که مرا در تابوت سیاهی بگذارند که همه بدانند که هر چه سیاهی بود کشیدم ،
دستانم را از تابوت بیرون بگذارید تا همه بدانند چیزی با خود از دنیا نبردم ،
زبانم را از دهانم در آورید و با تیغ زخمش کنید که همه بدانند با زخم زبان از دنیا رفته ام ،
چشمانم را باز بگذارید که همه بدانند چشم انتظار کسی بودم ،
قفسی با مرغ عشق بر سر قبرم بگذارید که همه بدانند مجنونی اسیر بودم
ودر آخر تکه یخ صلیبی شکلی برسر قبرم بگذارید تا در هنگام طلوع خورشید به جای مادرم برایم اشک بریزد .
سایه ها سنگین است ،
لاله ها بی رنگن،
امتداد شب ظلمتی تازه میروید،
شب بی ستاره میماند،
دشت ها تنهایند ،
بوسه ها سردی خود را تا دامن آفتاب میکشانند
بانی این همه علت فقط و فقط تنهاییست .
پس بیایید با هم سایه ی شب را با رنگ لاله ها در پی یک دشت با سو سوی آن ستاره به یک بوسه پیوند زنیم تا که شاید خورشید دو باره بیدار شود
سایه ها سنگین است ،
لاله ها بی رنگن،
امتداد شب ظلمتی تازه میروید،
شب بی ستاره میماند،
دشت ها تنهایند ،
بوسه ها سردی خود را تا دامن آفتاب میکشانند
بانی این همه علت فقط و فقط تنهاییست .
پس بیایید با هم سایه ی شب را با رنگ لاله ها در پی یک دشت با سو سوی آن ستاره به یک بوسه پیوند زنیم تا که شاید خورشید دو باره بیدار شود
¤ نویسنده: آدلا
???? مرتبه ??? جمله عاشقانه را روزی??? جای مختلف
به??? زبان و پیش ??? نفر فریاد زدم??? تای آن رادر??? جمله
گنجاندم و به ???زبان در???برگ ترجمه کردم ???تای آن را??روز
روزی?? مرتبه برای تو خواندم?? تای آن را آموختم وبیش از??تای آنرا
تجربه کردم و ??غروب را از ??سمت به نظاره نشستم در ماه
??روزه،بیشتر از??روز ?? باراز تو ?سوال کردم ? سوال من را
? مرتبه در? روز جواب دادی .با ? واسطه ? دفعه تو را ? جا
دعوت کردم ? ساعت خواهــــش کردم یک بار گفتی:
(((((( دوستت دارم ))))))
دوستان ببخشید یه مدتی نبودم(نبودیم)
قسمت نظرام سمت چپ تو گل روزا منتظر شما نشسته
¤ نویسنده: آدلا
تنها یه عشق
چند صباحی عشق ورزیدیم ،
دل بستیم ،
گره خوردیم و عاقبت گسسته خواهیم شد ،
تنهاخواهیم رفت و تنها خواهیم ماند ،
کسی چه می داند :
شاید در آن سوی مرگ نقش تنهایی به پایان رسد .
من گله از رفتن تو ندارم ولی ازرفتن تو فریاد ...
از من آزرده مشو ،
می روم از خانه ی تو بدان عاشق و بی تقصیرم،
تو اگر خسته ایی از دست دلم حرفی نیست ، امری کن تا بمیرم !!!
باور کن بی صدا در باغ فریاد سر به زمان خواهم داد .
¤ نویسنده: آدلا
خانه
:: کل بازدیدها
::
:: بازدیدهای امروز
::
:: بازدیدهای دیروز
::
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ :: :: اشتراک درخبرنامه ::
مدیریت وبلاگ
پست الکترونیک
شناسنامه
RSS
Atom
4101
2
3
من آدلا هستم و گل آفتاب گردون دوست دارم.رنگ صورتی دوست دارم وسکس دهانی